Six Covenants of the Prophet in Persian

شش معاهده پیامبر اکرم

با مسیحیان زمانه

با گردآوری و مقدمه از

دكتر جان اندرو مارو

(الياس عبدالعليم اسلام)

ترجمه فارسی به قلم

دكتر محمدرضا فخر روحاني

دانشگاه قم

قم، ايران

© John Andrew Morrow, 2020

The Covenants of the Prophet Foundation

2415 Hobson Road

Fort Wayne, Indiana

United States, 46805

http://www.covenantsoftheprophet.org

http://www.johnandrewmorrow.com

You may download this work and share it with others so long as you credit the source completely. You cannot change this work in any way nor can you use it commercially.

Attribution-NonCommercial-NoDerivs CC BY-NC-ND

فصل اوّل: معاهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با رهبانان کوه سینا

متن از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم

بسم الله الرحمن الرحیم

(نسخه­ای از متن دستنوشت معاهده (عربی عهد) نوشته شده فیمابین محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلّم با همه مسیحیان)

این متن نوشته شده توسط محمّد بن عبدالله، بشیر و نذیر که متعهد به حفاظت و صیانت از مخلوقات خداوند است به صورتی که هیچ ادعایی در مقابل خداوند و رسولانش مطرح نشود که خداوند قادر و حکیم است.

او این معاهده را برای پیروان دینش و همه آنانی که در شرق و غرب، خواه نزدیک و خواه دور، چه عرب و چه غیر عرب، اشراف و یا مردمان عادی بوده و به دین مسیحیت اعتقاد دارند نوشته که معاهده حمایت می­باشد.

اگر کسی معاهده­ای که در اینجا ذکر می­شود را نقض نماید، از آن تخلف ورزد و یا از دستورات آن سرپیچی نماید، عهد خداوند را شکسته، رشته ارتباط با خداوند را قطع کرده، دینش را به سخره گرفته، و مستحق لعن می­شود، خواه در میان مسلمانان سلطان بوده و یا فردی عادی باشد.

اگر راهب یا زائری پناه بجوید، خواه در کوه باشد و یا در دره، در غار باشد و یا در مزرعه آباد، در دشت باشد یا در بیابان، و یا در کلیسا باشد، من پشت سر آن­ها بوده و از آنان در برابر هر دشمنی حمایت خواهم کرد: من، حامیانم، همه افراد معتقد به دینم و همه پیروانم برای حمایت از آنان (رهبانان و زائران) بوده، زیرا آنان در موکب من و اهل ذمه من می­باشند.

من از آنان در مقابل ايجاد مزاحمت در خصوص آذوقه­هایشان و در امر پرداخت مالیات­هایشان حمایت می­کنم، مگر آ­نکه آنان از روی علم سر باز زنند. در هیچ یک از این امور، اجبار و یا محدودیتی وجود نخواهد داشت.

هیچ اسقفی از قلمرو اسقفی­اش، هیچ راهبی از دیرش، هيچ معتکفی از صومعه­اش و هیچ زائری از مسیر زیارتی­اش منع نخواهد شد. بعلاوه، هیچ ساختمانی از کلیساهایشان تخریب نخواهد شد و هیچ مالی از کلیساهایشان برای ساخت مساجد و یا خانه­های مسلمانان گرفته نخواهد شد. هر کس که چنین کند عهد خداوند را نقض کرده است و با پیامبر خدا به مخالفت برخاسته است.

نه جزیه و نه غرامت بر رهبانان، اسقفان و عابدان نخواهد بود، زیرا که هرجا باشند من از آنان حمایت خواهم کرد، خواه در زمین باشند یا در دریا، در شرق یا غرب، در شمال و یا در جنوب. آن­ها تحت حمایت من هستند، برخوردار از عهد و میثاق من بوده و در برابر هر آسیبی از امان من برخوردار خواهند بود.

آن­هایی که خودشان را در کوهستان­ها یا اماکن مقدس پنهان می­کنند نیز از پرداخت جزیه، خراج و عشر یا انجام وظیفه در قبال آنچه برای استفاده خودشان می­کارند معاف خواهند بود و در کار پرورش غلات به آن­ها به صورت اختصاص دادن یک قدح (واحد اندازه­گیری خشکبار) در هر اردب ardabb ]= 6 ویبه waiba = 24 ربع[ برای استفاده خودشان کمک خواهد شد.

آن­ها مجبور نخواهند بود که در جنگ خدمت کرده و یا جزیه بپردازند؛ حتی آن­هایی هم که باید خراج بپردازند یا آنانی که مالک معادن و یا فعالیت­های تجاری هستند مجبور نیستند که بیش از 12 درهم به طور سرانه در سال پرداخت کنند.

مالیات ناعادلانه بر هیچ کسی تحمیل نخواهد شد، هیچ عسر و حرجی بر اهل کتاب نخواهد بود، مگر آن که برای آن چه باشد که به صلاح است (سوره 5، آیه 48). ما می­خواهیم که آن­ها را زیر چتر حمایت خود داشته باشیم و آزردگی خاطر از آن­ها دور خواهد بود، هرجا که باشند و در هرجا که بخواهند می­توانند سکنی گزینند.

اگر یک زن مسیحی بر یک خانواده مسلمان وارد شود، با او به مهربانی برخورد خواهد شد، به او اجازه داده خواهد شد تا در کلیسای خودش عبادت کند؛ هیج بحثی میان او و مردی که آیین وی را دوست دارد برقرار نخواهد بود. هر کس که از عهد خداوند تخلف نماید و مخالف آن عمل نماید برعلیه عهد و میثاق خداوند و رسولش عمل کرده است.

به اینان در ساختن بناهای دینی و منازلشان کمک خواهد شد؛ از این رو، در دینشان مورد کمک واقع شده و در عهدشان پایدار خواهند ماند.

هیچ­یک از آنان ملزم به حمل سلاح نخواهند بود و مسلمانان از آنان حمایت خواهند کرد و آنان نیز این میثاق حمایت را تا ابد نقض نخواهند کرد.

شهود و ضامنان این عهدنامه که توسط ]حضرت[ محمد بن عبدالله، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه مسیحیان نوشته شد و نیز ضامنان اجرای آنچه درج شده است]به قرار زير است[؛ نام شهود: ]حضرت امام[ علی بن ابیطالب ]علیه السلام[، ابوبکر بن ابی­قحافه، عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، ابوالدرداء، ابی­هریره، عبدالله بن مسعود، عباس بن عبدالمطلب، حارث بن ثابت، عبدالعظیم بن حسن، فضیل بن عباس، الزبیر بن العوّام، طلحه بن عبدالله، سعد بن معاذ، سعد بن عباده، ثابت بن نفیس، زید بن ثابت، ابوحنیفة بن عبیّة، هاشم بن عبیة، معظم بن قرشی، عبدالله بن عمرو بن عاص، عامر بن یاسین.

این عهدنامه را ]حضرت امام[ علی بن ابیطالب به خط ]مبارک[ خود در مسجدالنبی صلی الله علیه و آله و سلم در تاریخ سوم محرم در سال دوم هجرت تحریر فرمودند.

نسخه­ای از این عهدنامه در خزانه (دفتر) اسناد سلطان نگهداری می­شود. در ذیل این ورقه مهر پیامبر اسلام موجود است. این عهدنامه بر تکه­ای از چرم طائفی نوشته شده است.

رحمت بر هر آن که به این عهدنامه متعهد شود و رحمت خداوند بر هر آن که امید به بخشش خداوند دارد.

این نسخه که از اصل آن استنساخ شده است با امضاء سلطان توشيح شده است. این استنساخ بر اساس نسخه­ای است که خود آن از نسخه­ای كه به خط امیر مومنان ]حضرت امام[ علی بن ابیطالب علیه السلام بود نسخه­برداری شده است.

بنا بر فرمان سلطان که هنوز هم نافذ است و به کمک خداوند که به جمع راهبانی که در کوه طور سیناء ساکن هستند، از آنجا که نسخه­ای که براساس نسخه امیرالمؤمنین استنساخ شده بود، مفقود شده بود و نیز برای این که این سند پشتیبانی احکام سلطان باشد که از حمایت اسناد موجود در جامعه هدف برخوردار می­باشند، این رونوشتی است بدون دخل و تصرف در متن اصلی. نوشته­شده بقلم کمترین بندگان خداوند. الباری نوح بن احمد الانصاری، قاضی کشور محروسه مصر از آنان عذرخواهی کرد، با مهر گرد ممهور شد و مورد تأیید قرار گرفت، نوح احمد بن الانصاری (محل امضاء)

تحریر شده توسط فقیر الی الله محمد القاضی (قاضی محمد) از مصر باستانی غفر له.

فصل دوم: معاهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان ایران

با انشاء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

]درج شده در کتاب آرپی [Arpee]، 1946، 360- 355[

بسم الله الرحمن الرحیم

این متن باید به همین دستخط و با همین سبک به عنوان عهدنامه­ای وثیق از سوی همه ملل مسیحی مورد پیروی قرار گیرد به گونه­ای که نزد مسیحیان از سمت شرق جزیرة­العرب و ایران و در مناطق محسور در این­ها و یا در تعامل آنان با مؤمنین ]مسلمین[ باشد، خواه دور باشند و خواه اصلاً آشنایی­ای با مؤمنین ]مسلمین[ نداشته باشند. این قرارداد و میثاق را باید اطاعت کرد و همه مسلمانان نیز موظف­اند تا مفاد آن را رعایت کنند. هر آن که این قرارداد را محترم می­شمارد، بر ذمه و وظیفه او است که از کلمات این عهدنامه اطاعت کند و ایمانش مانند سایر مردم کامل است و البته چنین شخصی سزاوار پاداش است. اما آنانی که عمداً کلمات این قرارداد را تحریف کرده، آن را نقض کرده یا برخلاف آن عمل می­کنند و یا از فرامین این قرارداد سرپیچی کرده و بر مسیر خلاف خود هم اصرار می­ورزند، آنان نقض­کنندگان پیمان و یا عهد خداوند خواهند بود. همچنین هر کسی که با این مکتوب با بی­حرمتی رفتار کند نیز سزاوار مجازات خواهد بود، خواه پادشاه باشد یا یکی از مردم عادی، خواه مؤمن متقی (مسلمان) باشد و یا یک مسیحی مؤمن باشد.

اکنون برای آغاز کردن کلمات این معاهده بحول و قوه الهی که این موقعیت را بحق در مورد اینجانب عنایت فرمود، عهد محکمی می­بندم که هیچ­یک از پیامبران پیشین چنین نکردند و هیچ­کدام از فرشتگان مقرب الهی آن را برای فرمان دادن آسان نیافتند. از این رو، ]چنين است[ کلمات این عهدنامه که پيمانی است كه از سوی همه افراد امت من باید مورد اطاعت قرار گیرد.

همه مؤمنان متقی باید این مطلب را وظیفه خود بدانند که از مؤمنان دفاع کرده و به آنان، در هر کجا که باشند، کمک کنند و در سرتاسر قلمرو مسیحیت اماکنی که آنان عبادت خود را در آنجاها انجام می­دهند و آنانی که در اماکن اقامتی راهبانان و کشیشان هستند را محافظت نمایند. همه جا، در کوهستان­ها، در دشت­ها، در شهرها و در جاهای دورافتاده و هر کس که باشند، آنان مورد حمایت خواهند بود، چه به لحاظ دین و آئین­شان و چه از نظر دارائی­هایشان، هم در غرب و هم در شرق، هم در دریا و هم در خشکی.

و حتی تا جایی که آنان را احترام می­کنند، مسلمانان نیز باید از آنان بعنوان تحت­الحمایگان خویش محافظت نمایند و هرگاه که ناراحتی یا مشکلی برایشان رخ دهد، مسلمانان خود را موظف بدانند که به یاری­شان بشتابند. زیرا که آنان مردمانی تابع امت من بوده و از سخنانشان پیروی کرده و کمک کارشان هستند.

از این رو، برای خاطر من سزاوار است که به راحتی، حفاظت و کمک به آنان، در صورت وجود همه مخالفت­ها و نگرانی­ها، توجه شود و سعی در سرکوب هر چیزی باشد که غارت اموال آنان را در پی داشته باشد. در وضع کردن مالیات، لازم است توجه شود که بیش از آنچه در توانشان است را نباید بدان­ها تحمیل کرد، بلکه مسائل را باید مطابق رضای خاطرشان و بدون اجبار یا خشونت حل کرد. به طرح­های ساختمانی­شان نباید تعرض بشود، برای کشیشان آن­ها در اجرای وظایفشان نباید دردسر ایجاد شود، آنان نباید برای خاطر دین یا رسومشان مورد تعقیب قرار گیرند، بلکه باید آزاد باشند که همانند آنچه در معابدشان عمل می­کنند، عبادات خود را مطابق آئین­شان بجای آورند، کلیساهایشان هم نیز نباید مورد صدمه و یا تخریب قرار گیرد و یا این که منازل و آسایشگاه­های آنان توسط مسلمانان مصادره گردند، آن هم بدون رضایتشان و برای ساختن مساجد و یا خانه­ها. هر آن کس که برخلاف آنچه در اینجا تصریح شده است عمل کند، کاری نکرده است جز خلاف خواسته­های من، چنین افرادی خوارکنندگان این عهدنامه و منکر کلام خدا و رسولش خواهند بود.

هیچ مالیات بر زمین (خراج) افزون بر ارزش چهار دینار یا یک طاقه پارچه که برای سود مسلمانان به کار گرفته می­شود و به عنوان دارایی­ای مقدس برای مصارف عمومی می­باشد، نباید از آنان ستانده شود. هیچ مبلغ اضافی بیش از آنچه ما در اینجا درج می­کنیم نباید به عنوان مالیات (جزیه) از آنان ستانده شود. آنان مجبور نیستند که مبلغی اضافه بر دوازده درهم پرداخت کنند، خواه آنان تاجر و ثروتمند بوده، خواه در روستاها زندگی کنند، خواه به صید گوهرها در دریاها بپردازند، یا دارای معادن سنگ­های قیمتی، طلا و یا نقره باشند و یا مستغلات ارزشمند دیگری داشته باشند.

از آنانی که مسیحی نیستند و عباداتشان را بر طبق شعائر مسیحی به جای نمی­آورند، فقط چهار درهم ستانده شود. اما از آنانی که از روش و سلوک آن مردمان (مسیحیان) پیروی کرده و تابع سخنانشان هستند، چیزی بیش از دوازده درهم فوق­الذکر مطالبه نمی­شود، مشروط بر آن که آن­ها در همان جایی اقامت گزینند که مردمانشان ساکن هستند. آن­هایی که مسافرت می­کنند و چون اقامتگاه ثابتی ندارند، پیوسته در حرکت هستند، مشمول خراج نمی­شوند، مگر در صورتی که یکی از آن­ها وارث ملکی شود که فرمانروای مسلمین (امام) ادعایی حقوقی بر آن داشته باشد که در آن صورت مالیات قانونی ستانده خواهد شد و با این حال در صورت عدم توانایی مالی، پرداخت کننده مالیات، قربانی خشونت یا طلب غیر قانونی نخواهد بود. خانه­ها، محصولات زراعی و میوه­هایش در خطر تعرض نخواهد بود.

از مسیحیان هیچ­گاه خواسته نخواهد شد که به نفع مسلمانان با دشمنان دین بجنگند و نیز مسلمانانی که در حال جنگ با کشورهای متخاصم بوده و یا در معرض کشتار هستند نباید مسیحیان را مجبور کنند که به نفع آنان جبهه واحدی برعلیه دشمن تشکیل بدهند. اما اگر دشمن به مسیحیان حمله کند، در این صورت مسلمانان نباید از به کار گرفتن اسب­ها، شمشیرها و نیزه­هایشان در حمایت از مسیحیان خودداری ورزند. با چنین اقدامی، آن­ها عملی شایسته را انجام خواهند داد.

هیچ­یک از مسیحیان را نمی­توان به اجبار وادار به پذیرش اسلام کرد و هیچ بحثی با آنان نبايد صورت بگیرد مگر برای بهبود شرایط. مسلمانان در هر کجا که باشند باید دست رأفت و محبت به سوی مسیحیان دراز کرده و از آنان در مقابل زیاده­خواهی­های مهاجمان حمایت نمایند. هرگاه شخصی مسیحی به صورت غیر عمد در حال تعرض یافت شود، مسلمانان باید وظیفه خود بدانند که وی را به محکمه ببرند تا بیش از آنچه خداوند مقرر کرده از وی مطالبه نشود و صلح براساس آنچه در قرآن آمده است میان گروه­های درگیر حاکم شود.

در شرایطی که همه آنچه گفته شد رعایت و اجرا شود و مالیات (جزیه) را پرداخت نمایند، هیچ شخص مسیحی نباید از سوی افراد امت من مورد تعدی و ظلم قرار گیرد و آنان نیز به نوبه خود نباید به مسلمانان ظلم و تعدی ورزند و این قاعده از این زمان تا هر وقتی که خداوند بخواهد معتبر می­باشد. مسلمانان نباید به زور زنان و دختران را بگیرند، مگر با اجازه بزرگانشان، به جز در حالتی که آنان بخواهند به اختیار خود به همسری دائم و یا موقتِ ]یکی از[ مسلمانان درآیند و این اجازه به آنان داده می­شود، آن هم از سر احترام به آزادی انتخاب برای بانوان که با هر کسی که دوست دارند وصلت نمایند. و چنانچه هر یک از زنان مسیحی با مسلمانی ازدواج کند، به وی اجازه داده می­شود که بر دین مسیحی خود باقی بماند و بدون اجازه و یا مانعی در کلیساهای مسیحیان حضور یابد و می­تواند بر دین و آئین خود با رضا و رغبت باقی بماند. هیچ محدودیتی نباید در راه ارتباط وی با مشاوران روحانی­اش ]علمای دینی مسیحی[ باشد و نیز به هیچ وجه وی نباید به اجبار و برخلاف خواستش مجبور به ترک دین و قوانین آن گردد. هر کسی که برخلاف مفاد کلمات این عهدنامه عمل کند گویی که به مخالفت با خداوند برخاسته است و از دید پیامبر مرتکب نقض کردن کلمات عهدنامه پیامبر خدا شده است و چنین شخصی نزد خداوند از گناهکاران خواهد بود.

مسیحیان باید در همه موارد تعمیر کلیساها، نمازخانه­ها و دیرهایشان حضور پیدا کنند. چنانچه جامعه مسلمانان برای خودشان یا مقاصد دینی­شان از مسیحیان کمک بخواهند، مسیحیان نباید کمک کردن را از آن­ها دریغ دارند و این تجلی دوستی و همیاری­ای است که آنان می­توانند در عمل نشان دهند. با توجه به این که مسیحیان به ما اقبال کرده­اند، از ما تقاضای مصونیت کرده­اند و به ما پناه آورده­اند، ما به هر طریق ممکن و مشروع بدان­ها کمک خواهیم کرد. در صورتی که یکی از آنان بعنوان نماینده برای مذاکرات صلح میان مسلمانان و کفار اعزام گردد، هیچ کس نباید مانع رفتن وی بدین ماموریت شود و اگر وی به سود راه ما عمل کند، بگذارید که این خدمت­رسانی مقبول گردد. اما اگر کسی وی را تحقیر کند، آنان در زمره بدکاران خواهند بود، نزد پیامبر خدا گناهکار خواهند بود و دشمن وحی قلمداد خواهند شد.

]آنچه در پی می­آید قراردادی است میان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و مسیحیان که آن حضرت پس از قرارداد پیشین با مسیحیان بستند که ناظر است بر دین و قوانین­شان که متضمن چند فرمان است که به سبب آن مسیحیان خودشان را به آن پایبند بدانند. این عبارات نقیض کلمات پیشین نبوده و همه چیز مطابق همان است که در پی می­آید[

یکی از این فرامین این است: این که آنان نباید هیچ­گونه کمکی به کفار بکنند، خواه علنی و خواه پنهانی، دشمنان مسلمانان را به خانه­هایشان راه ندهند از ترس این که مبادا در فرصتی مناسب آنان (کفار) به آنان (مسیحیان) حمله کنند. آنان نباید به دشمنان اجازه دهند که در خانه­ها و یا کلیساهایشان توقف نمایند، اجازه پیاده کردن سربازان را به دشمن ندهند و همچنین به آنان نیزه، شمشیر، اسب و یا چیزهای دیگر ندهند.

آنان (مسیحیان) نباید راهنمای آن­ها (کفار) بشوند و یا این­که بدان­ها تعلیم دهند که چگونه به دشمن شبیخون بزنند. آنان نباید اموالشان را برای حفاظت نزد آن­ها (کفار) بگذارند. آن­ها (مسیحیان) نباید با آنان (کفار) مراوده داشته باشند، همچنین نباید با قول و یا فعل به آن­ها کمک کنند و یا به آن­ها پناه دهند، مگر تحت شرایط بحرانی.

اگر مسلمانی به خانه شخصی مسیحی وارد شود، می­تواند به مدت سه شبانه­روز مورد پذیرایی قرار گیرد، بیش از این مقدار ضرورتی ندارد. مسیحیان نیز باید اهانت و فشارهای ظالمان را از مسلمانان دور سازند. در صورتی که برای آن­ها (مسیحیان) لازم باشد که مسلمانی را در خانه­شان مخفی سازند، تا زمانی که وی نیاز به اختفاء داشته باشد، باید به وی جایی برای خوابیدن داده، از وی مراقبت کرده، او را رها نکرده و بدون غذا نگذارند. به زنان و کودکان مسلمان نباید خیانت بشود و یا آنان به دشمن نشان داده بشوند و مسیحیان هم نباید از این فرامین سرپیچی کنند.

و چنانچه هر شخص مسیحی برخلاف این عهدنامه رفتار نموده و یا آن را انکار نماید، هر دو این­ها در حکم نقضی واحد خواهند بود. چنین فردی نزد خداوند منفور و وی سزای مناسبش را از پیامبر خدا دریافت خواهد کرد.

از این رو شایسته است که همه مسیحیان رعایت کردن کلمات این عهدنامه را تا هر زمانی که خداوند بخواهد شایسته و الزام­آور بدانند.

امضاء شاهدان از رجال حاضر کلیسا و بزرگان اقوام و مهر تأیید پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ذیلاً موجود است. این عهدنامه در روز دوشنبه، پس از چهار ماه اول سال چهارم هجری منعقد شد.

فصل سوم: معاهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران

]ترجمه انگلیسی توسط جان اندرو مارو در 2013[

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

عهدنامه حمایتی اعطاشده از سوی خداوند و رسولش به مردمان اهل کتاب، یعنی مسیحیان که اهل منطقه نجران هستند و یا مسیحیان هر فرقه دیگر.

این عهدنامه توسط ]حضرت[ محمّد ]صلی الله علیه و آله و سلم[ پیامبر خداوند برای همه انسان­ها، به عنوان ضمانت حمایت از سوی خداوند و رسولش نوشته شده و برای همه مسلمانان پس از وی الزام­آور است و آنان باید از آن آگاه باشند، آن را معتبر دانسته، بدان اعتقاد داشته و آن را برای خودشان صیانت نمایند.

حرام است که هر شخصی، خواه حاکم باشد و یا هر مسئولیتی داشته باشد، آن را نقض کند و یا خلاف آن عملی را انجام دهد.

مؤمنان نباید شروط دیگری افزون بر آنچه در این سند می­آید را به آنان ]مسیحیان[ تحمیل کنند.

هر کسی که این معاهده را حفظ کرده، آن را محترم شمرده و به مفاد آن عمل کند، وظایف خود را انجام داده و به عهد رسول خدا عمل نموده است. اما هر کس که آن را نقض کرده، با آن مخالفت ورزیده و یا آن را تغییر دهد، سنگینی جرم خود را بر عهده داشته، زیرا که به عهد خداوند خیانت ورزیده، ایمانش را خدشه­دار کرده، در مقابل خداوند عصیان ورزیده و با خواسته پیامبرش به مخالفت برخاسته است، چنین شخصی نزد خداوند از دروغگویان خواهد بود، زیرا که در دین خداوند صیانت کردن ]از عهد[ و پیمانِ مورد اتفاق واجب است. کسی که به این عهدنامه عمل نکند، به وظایف دینی­اش عمل نکرده است و کسی که به وظایف دینی­اش عمل نکرده، بی­ایمان بوده و از سوی خدا و همه مؤمنان راستین طرد خواهد شد.

دلیل این­که چرا مسیحیان شایسته این عهدنامه شده­اند كه صيانتی از جانب خداوند، رسولش و مؤمنان می­باشد به سبب حقی است که بدست آورده­اند که به موجب آن هر مسلمانی به آن پایبند است که این عهدنامه به نفع امت این دین می­باشد، و هر مسلمانی را موظف می­دارد که آن را محترم شمرده، از آن دفاع کرده، بدان پایبند بوده، همواره آن را صیانت کرده و با آن زندگی کند.

البته مردمانی که پیرو ادیان و کتب آسمانی قدیمی بودند نسبت به خداوند و رسولش دشمنی ورزیده و با انکار رسالت پیامبر که خداوند متعال در کتابش آن را آشکار ساخته با او به دشمنی برخاسته­اند. این مطلب از عدم خلوص دینشان، کژاندیشی­شان و قساوت قلبشان حکایت می­کند. آنان خود سنگینی این گناه را تحمل کردند در حالی که آنچه را که خداوند بر آن تأکید می­ورزد را پنهان داشته­اند و این کار را با بیان کردن آن به جای پنهان کردن و اعلان کردن به جای پنهان کردن انجام داده­اند.

این مردمان برخلاف وظیفه­ای که بر عهده­شان نهاده شده بود عمل کردند، حق آن را آنگونه که باید به جای نیاورده، از راه­هایی که به روشنی مشخص شده بود نرفته، اتفاق کردند که تنها دشمنی خود را به خداوند و رسولش نشان داده، به آن­ها تعدی کرده، با توسل به دروغ و ادله واهی مردم را اغوا کرده به این صورت که خداوند نمی­توانسته وی را به سوی مردم بفرستد تا مردم را با اسلام آوردن به سوی خداوند دعوت نماید، برایشان نور پرفروغ باشد و بهشت را به آنانی که از وی اطاعت می­کنند و آتش را برای آنانی که از وی رویگردانی می­کنند وعده دهد.

آنان بوسیله تحریک کردن دیگران به ارتکاب کارهایی که خود جرأت انجام آنها را نداشتند مرزهای دشمنی را درنوردیدند تا وحی او را منکر شوند، رسالت او را انکار نمایند و با شیادی کاری کنند که او در گرداب مشکلات گرفتار شود.

آن­ها پیامبر خدا را مورد هدف قرار دادند و در پی قتل او برآمدند. آن­ها گروه مشرکان قبیله قریش و دیگران را تقویت کردند تا با او جنگیده، با اعتقاداتش مقابله کرده، وی را وادار به عقب­نشینی کرده و سخنانش را نقض نمایند.

به همین دلیل آنان سزاوار محرومیت از کمک و حمایت خداوند بودند. رفتار آنان در طی روزهای جنگ حنین، جنگ­های در مقابل بنی­قُینقاع، قبیله قریظه و نضیر معروف است. رؤسای آنان با ارسال سربازان و اسلحه به ساکنان مکه که دشمنان خداوند بودند، برعلیه پیامبر خداوند و از روی نفرت نسبت به مؤمنان، به آن دشمنان کمک رساندند.

از سوی دیگر، مسیحیان از ایجاد جنگ برعلیه خداوند و رسولش امتناع ورزیدند. بعلاوه، خداوند نیز تمایل آنان نسبت به پیروان این دین ]اسلام[ را اعلان کرده و فرموده که علاقه­شان نسبت به مسلمانان صادقانه است.

از میان دیگر کلمات حاکی از قدردانی که خداوند در کتابش ]قرآن کریم[ درباره آنان فرموده است این که پس از بیان سنگدل بودن یهودیان، خداوند تمایل و عاطفه آنان نسبت به مؤمنان را بدین صورت بیان می­دارد:

«همانا یهود و مشرکان را دشمن­ترین مردم نسبت به اهل ایمان خواهی یافت؛ و کسانی را که گویند: «ما نصرانی هستیم» نزدیکترین دوستان اهل ایمان (مسلمانان) خواهی یافت. این دوستی نصارا نسبت به مسلمین به این سبب است که برخی از آن­ها دانشمند و پارسا هستند و آن­ها (بر حکم خداوند) تکبر نمی­کنند. و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده بشنوند، اشک از دیده آن­ها جاری می­شود؛ زیرا حقانیت آن را شناخته­اند؛ می­گویند: «بارالها! ما ایمان آوردیم؛ پس ما را در زمره گواهان او بنویس.» و گویند: «چرا ما به خدا و کتاب حق ایمان نیاوریم؟ در صورتی که امیدواریم خداوند ما را در زمره صالحان داخل گرداند.» (سوره مبارکه مائده ]5[ : 84- 82)

در حقیقت، برخی از مسیحیان که شایسته اعتماد بوده و وحی الهی را می­شناختند به یاری ما شتافته تا این دین را تبلیغ کرده، با تبلیغ کردن بر حسب خواست خداوند و کمک به پیامبر برای ابلاغ رسالتش به یاری کردن خداوند و رسولش برخاستند.

عبدیشوع، ابن حجره، ابراهیم راهب و عیسی اسقف همراه با چهل تن از اسب سواران از نجران همراه با آنانی که همانند آنان، در بلاد جزیرة­العرب و دیگر سرزمین­ها به دین مسیحیت اعتقاد داشتند به نزد من آمدند. من آنان را از رسالت خود آگاه کردم و از آنان دعوت کردم که آن را مورد حمایت قرار داده، آن را اظهار کرده و به آن کمک نمایند.

و از آنجا که راه خدا برایشان آشکار شده، آن­ها به آئین پیشینیان خود برنگشته و روی برنگرداندند. به­عکس، آنان نزدیکتر شده و ثابت ­قدم باقی ماندند، موافقت نشان داده، کمک کردند، تصدیق کردند، قول­های نیکو دادند، مشورت­های خوبی دادند و با قسم­ها و عهدهایشان به من اطمینان خاطر دادند که از ]دین[ حقی که آورده­ام حمایت کرده و آنانی را که سر باز می­زنند و با آن به مخالفت برمی­خیزند، طرد نمایند.

پس از آن­که آنان به هم­کیشانشان پیوستند، عهد خود را نقض نکرده و عقیده­شان را هم تغییر ندادند. به­عکس، آن­ها به آنچه به من هنگام ترک کردن قول داده بودند درنگریستند و من با خوشوقتی دانستم که آن­ها نیک­نظری خود را اثبات کردند، متحد شدند تا برعلیه یهودیان بجنگند و این که با اهل دعوت ]به حق[ به تفاهم رسیدند که راه خدا را تبلیغ کرده، از آن پشتیبانی کرده، رسولش را مورد حمایت قرار داده و این که آنان شواهدی را که یهودیان بر آنان تکیه می­کردند تا رسالت و کلام مرا انکار و مخفی بدارند، افشا نمودند. مسیحیان در پی حمایت از فعالیت من بودند و برعلیه آنانی که از عقیده من نفرت داشتند و می­خواستند آن را رد کرده، تغییر داده و سرنگون کنند، جنگ کردند.

همه رؤسای عرب، همه مسلمانان برجسته و همه اهل دعوت به حق از همه جای جهان به من نامه­هایی نوشته و در آن از شیفتگی مسیحیان به راه من، همت آنان نسبت به عقب راندن شبیخون­هایی که در امتداد مرزهای دژبندی­شده منطقه­شان صورت می­گرفت و تصمیم آن­ها برای اجرای معاهده­ای که آنان با من هنگام دیدار بسته بودند خبر دادند. زیرا که به واقع اسقف­ها و رهبانان وفاداری خدشه­ناپذیری در تعلق خاطرشان نسبت به راه من را بيان كرده و ابراز مودت افرادشان برای تحکیم و حمایت از گسترش رسالت من بود.

من دوست دارم که رسالتم گسترش یابد. از آن­ها (مسیحیان) می­خواهم که برای حمایت از این هدف و در برابر آنانی که می­خواهند آن را نابود و یا تخریب نمایند، با متهم کردن و یا تحقیر کردنشان، در مقابل آن­ها متحد شوند.

آنان (مسیحیان) بر طبق دستوراتم عمل کرده و آنان را تحقیر کردند. آنان آن­چنان مجدانه عمل کردند تا آن­ها را وادار به اعتراف به حقیقت و پذیرش آن کرده، که خواه به اختیار و یا اجبار به ندای دعوت خداوند پاسخ داده و اجازه دادند که به عنوان اقوامی که فتح شدند به درون جهان اسلام داخل شوند. مسیحیان بر طبق عهدنامه­هایی که میان من و آنان منعقد شده بود به این روش عمل کردند تا از تعهداتی که خودشان را در طی ملاقاتشان با من ملزم ساختند کوتاهی نورزیده و از راه حس کمک به راهم و کمک به شناخته­شدن رسالتم غفلت نکنند.

آنان (مسیحیان) در مودت صمیمانه­شان از یهودیان، قریشیان و دیگر مشرکان متفاوت بودند. آن­ها نسبت به دستاوردهای دنیوی­ای که یهودیان به وسیله رباخواری در پی کسب آن بودند، یعنی بدست آوردن پول و فروختن قانون خداوند به ثمنی بخس علاقه­ای نشان نمی­دادند. بدا به حال آنانی که برای چنین دستاوردی کار می­کنند. بدا به حال آن­ها برای آنچه می­نویسند و بدا به حالشان برای آنچه آنان به این شکل بدست می­آورند.

بدین سان، یهودیان و مشرکان قریش به همراه دیگران به سبب برنامه­های خیانت­کارانه­شان، دشمنی­شان، نقشه­هایی که (علیه من) کشیدند جنگ متناوب و سختی که آنان در حمایت از دشمنانم تحمیل کردند سزاوار این هستند که به عنوان دشمنان خدا و رسولش قلمداد شوند. از این رو، آن­ها دشمنان خدا، پیامبرش و مؤمنان صالح شده­اند.

از سوی دیگر، مسیحیان برعکس آنان رفتار کردند. آن­ها به پیمان من احترام گزاردند. آن­ها حقوق مرا رعایت کردند. آن­ها به قول­هایی که در ملاقات­هایمان داده بودند عمل کردند. آن­ها به فرماندهان نظامی­ای که من به سرحدات فرستاده بودم کمک کردند. آن­ها با عمل کردن به تعهداتی که به یکباره به نام همه مسلمانان از شرق گرفته تا غرب با آنان بسته بودم عمل کردند. نظر و علاقه مرا به خود جلب کرده، از حمایت من در طول حیاتم و پس از مرگم که به امر خدا قبض روح خواهم شد، برخوردار خواهند بود. تا زمانی که اسلام گسترش خواهد داشت و رسالت و دینم رشد خواهد کرد، این معاهده برای همه مؤمنان و مسلمانان الزامی خواهد بود، تا زمانی که آب به اقیانوس­ها می­ریزد، باران از آسمان می­بارد، زمین گیاهان را می­رویاند، ستارگان در آسمان­ها می­درخشند، و تا زمانی که فجر بر مسافران طالع می­شود، هیچ کس اجازه ندارد که این معاهده را نقض کرده، آن را تغییر داده و چیزی به آن اضافه و یا از آن کم کند. زیرا چنین اضافاتی عهدنامه مرا نقض کرده و اجبارها حمایتم را تضعیف خواهند کرد.

این معاهده که خودم به آن پایبند هستم، مرا هم ملزم می­سازد. پس از من، هر کسی از امت من که این عهد خداوند عزوجل را بشکند، حجت خدا برعلیه وی خواهد بود و خداوند به عنوان شاهد کفایت می­کند.

آنچه مرا بر آن می­دارد که این­گونه عمل کنم این است که سه نفر (از مردم سید غسانی) از من سندی خواستند که به عنوان ضمانت باشد، قرار دادی که بر وفاداری­شان نسبت به قول­هایی که به مسلمانان داده بودند صحه گذارد و عهدی باشد که من به دلخواه با آن­ها امضاء کنم.

من تقاضا کردم که جزئیات این پیمان در برابر دیدگان هر کسی که در همه مناطق عربی به راه من ادامه می­دهد تأیید شود و این که من و پیروانم از هرگونه مسئولیت در قبال آنانی که خود را مسیحی معرفی می­کنند و از فرقه­های گوناگون مسیحی پیروی می­کنند آزاد باشیم و این که این قرارداد برای همه مسلمانان و مؤمنان نقض­ناشدنی، محکم و واجب است.

از این رو، من رهبران مسلمانان و اصحاب عمده­ام را فراخواندم و با وکالت از جانب مسیحیان، سند حاضر را تهیه کردم که مسلمانان، خواه قدرت داشته باشند و یا نداشته باشند، ملزم هستند که از نسلی به نسل دیگر، فرامین مرا اجرا کرده تا بر تعهدات وفاداری باقی مانده و آنانی که این عهدنامه را از من خواسته­اند را احترم نموده، و نسبت به تعهداتی که من در این قرارداد آورده­ام وفادار مانده تا به خاطر سرپیچی از دستور من مواخذه نشوند.

مردم نیز باید از آزار رساندن به آنان خودداری کنند و به عهدی که با آنان بسته­ام عمل نمایند تا آنان هم بتوانند همراه با من از دروازه­های ایمان داخل شده و در همان خیر و صلاحی سهم داشته باشند که من برای آنانی خواسته­ام که آن را به سبب حمایت از رسالتم کسب کرده و سبب ناراحتی منکران و شکاکان شده­اند.

اين امر به این منظور است که هیچ سندی برای آنانی که مورد توجه این معاهده هستند در مقابل طرفداران اسلام وجود نداشته باشد و این در حالتی است که آن­ها بخواهند برخلاف مفاد این سند عمل کرده و نسبت به حقوقی که به دلایل شایستگی­شان از من کسب کرده بودند غفلت ورزند.

در پایان، این عهدنامه مؤمنان را یادآور می­شود که با يكديگر مهربان بوده، یکدیگر را به کارهای خیر تشویق نموده، اقدامات خیریه را مورد تأکید قرار داده، مردم را از کارهای شر باز داشته، رهرو راه صداقت بوده و اين امر ان شاءالله راهی است که به عدالت رهنمون خواهد شد.

معاهده پیامبر با مسیحیان نجران

بسم الله الرحمن الرحیم

این سندی است از سوی محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب، رسول خدا بسوی همه انسانها که برای تبلیغ و انذار مبعوث شده و از سوی خداوند به عنوان امین بسوی خلقش برانگیخته شده است تا آدمیان پس از پیامبران و معجزاتشان عذری در برابر خداوند قادر و عالم نداشته باشند.

این معاهده­ای است با سید بن حارث بن کعب، هم­کیشانش و همه آنانی که به دین مسیحیت اقرار دارند، خواه در مشرق باشند و یا در مغرب، در مناطق نزدیک و یا دور، عرب باشند یا غیر عرب، معروف باشند و یا گمنام.

این سندی که آماده شده است دربردارنده قراردادی متین، و ميثاقی اصیل بوده که بر پایه پیمان و عدالت استوار بوده و عهدی غیر قابل نقض می­باشد.

هر کسی که از این فرمان تبعیت کند، وفاداریش به اسلام را نشان داده و شایسته بهترین­هایی است که اسلام عطا می­کند. به عکس، هر شخصی که آن را نابود کرده، پیمانی که متضمن آن است را شکسته، آن را تغییر داده و از دستوراتم سرپیچی کند، چنین شخصی پیمان خداوند را شکسته، از حدود عهدش تجاوز کرده و پیمانش را خوار شمرده است. چنین شخصی سزاوار عذاب وی می­باشد، خواه شخصی مقتدر و یا عادی باشد.

من خودم را متعهد به پیمانی می­دانم و از سوی خداوند با آنان عهد می­بندم و آنان را تحت حمایت پیامبرانش، برگزیدگانش، مقدسینش، مسلمین و مؤمنینش قرار می­دهم از اولین تا آخرینشان. عهد و پیمان من با آنان بدین گونه است.

یکبار دیگر تعهداتی را که خداوند بر بنی­اسرائیل قرار داد تا از وی اطاعت کنند را مورد تأکید قرار می­دهم تا از شریعت وی پیروی کرده و پیمان الهی­اش را محترم بشمارند. در اینجا اعلان می­کنم که سواره­نظام من، پیاده­نظام من، لشکرهایم، منابعم و هواداران مسلمانم در هر کجا که باشند، خواه ساکن مناطقی باشند که مرزهای امپراطوریم را تشکیل می­دهند، در هر منطقه­ای که باشند، دور یا نزدیک، در زمان صلح و یا در زمان جنگ از مسیحیان حمایت خواهند کرد.

من خودم را متعهد به حمایت از آنان می­دانم تا افرادشان و نیز کلیساها، نمازخانه­ها، اماکن سخنرانی، دیرهای رهبانان و عزلتگاه­هایشان را هر کجا که باشند، خواه در کوهستان­ها و یا در دره­ها، در غارها و یا در مناطق مسکونی، در دشت­ها و یا در بیابان­ها، مورد حمایت قرار دهم.

من از دین و کلیسایشان هر کجا که باشند حمایت خواهم کرد، خواه در خشکی باشند یا در دریا، در شرق یا غرب. و با شدت از سوی خودم از مردمان خاص خودم و از مسلمانان به صورت کل حمایت خواهم کرد.

من آن­ها را مورد حمایت خودم قرار می­دهم، با آنان عهد و پیمان می­بندم، خودم را متعهد می­دانم که از آنان در مقابل هر آسیب و لطمه­ای حمایت کنم، تا آنان را از هرگونه اجبار یا هرگونه وظایف مشقت­بار معاف داشته و خودم به توسط یارانم، پیروانم و امتم از آنان در مقابل هر دشمنی که مرا و آنان را تهدید می­کند محافظت نمایم.

با داشتن اختیار بر آن­ها، من باید آن­ها را مدیریت کرده، آن­ها را از همه آسیب­ها محافظت کرده و با اطمینان خاطر از این که چیزی برایشان اتفاق نخواهد افتاد که برای من و اصحابم که به همراه من از راه اسلام دفاع می­کنند نیز اتفاق نخواهد افتاد.

من فاتحان مسلمان را از حکمرانی بر آن­ها در طی حملاتشان و یا مجبور کردن آن­ها به پرداخت مالیات­ها نهی می­کنم، مگر آن که آن­ها خودشان رضایت داشته باشند. هرگز هیچ شخص مسیحی نباید در این خصوص مورد ظلم و جور قرار گیرد.

مجاز نیست که اسقفی را از منصب اسقفی­اش، راهبی را از زندگی رهبانی­اش، یا عزلت­نشینی را از صنفش بعنوان یک شخص عزلت­نشین اخراج کرد. همچنین مجاز نیست که هیچ بخشی از کلیساهایشان را تخریب کرد، یا بخشی از ساختمان­هایشان را برای ساختن مساجد و یا منازل مسلمانان تصرف کرد. هر کس که چنین کند، عهد خداوند را نقض کرده، از فرمان پیامبرش سرپیچی کرده و از پیمان خداوند خارج شده بوده باشد.

مجاز نیست که مالیاتی سرانه (جزیه) یا هرگونه مالیاتی بر رهبانان و یا اسقفان و یا بر هر کدام از آنانی که از روی اخلاص لباس­های پشمینه پوشیده و یا به تنهایی در کوهستان­ها و یا در مناطق خالی از سکنه انسانی زندگی می­کنند، تحمیل شود.

لازم است که حد مجموعاً چهار درهم در سال برای پرداخت توسط مسیحیانی که روحانی، راهب و یا عزلت­نشین نیستند، وضع گردد. در غیر این صورت، مقرر می­گردد تا آنان یک لباس بافته­شده یا یک دستار گلدوزی­شده یمنی را بدهند. این برای کمک به مسلمانان و مشارکت در رشد بیت­المال می­باشد. اگر پارچه برای آنان دشوار باشد، در صورتی که خودشان با رضایت قبول کنند، باید بهای آن را بپردازند.

مقرر می­گردد که مالیات سرانه مسیحیانی که درآمد دارند، کسانی که زمین­دار بوده، کسانی که تجارت عمده از راه خشکی یا دریا دارند، آنانی که به استخراج سنگ­های قیمتی، طلا و نقره از معادن اشتغال داشته و آن­هایی که ثروتمند هستند به طور کلی از دوازده درهم در سال تجاوز نکند، آن هم تا مادامی که آن­ها ساکنین این کشورها بوده و در آنجا ساکن هستند.

چیزی مشابه آن ]مطالبی كه در بالا گفته شد[ نباید از مسافران، از آن­هایی که ساکن کشورها نیستند یا مسافرانی که محل اقامتشان ناشناخته است، مطالبه گردد.

غیر از آنانی که زمین­دار هستند، همانند صاحبان دیگر اموال به ارث رسیده که حاکم بر آن­ها حقی دارند، بر دیگران هیچ خراج و جزیه­ای نیست. آن­ها همان مالیات­هایی را خواهند پرداخت که دیگران که اموالی ندارند می­پردازند، اما بدون هزینه­هایی که به طور غیر عادلانه از میزان اموالشان فراتر رود. اما در خصوص نیروی کاری که مالکان برای کشت کردن این زمین­ها، برای بارور کردن و درو کردن آن­ها استفاده می­کنند، از این­ها نباید مالیات اضافه­ای دریافت شود. بگذارید آن­ها هم به همان شکلی که برای دیگر خراج­گزاران مقرر شده است مالیات بپردازند.

مردانی که به پیمان­نامه ما تعلق دارند مجبور نخواهند بود به همراه مسلمانان و برای نبرد با دشمنان آن­ها به جنگ رفته، با آن­ها جنگیده، به آن­ها حمله کرده و آن­ها را دستگیر کنند. در واقع، اعضاء این پیمان­نامه در جنگ درگیر نخواهند شد. این فقط برای برداشتن این الزام از سر آن­ها است که این عهدنامه برای اطمینان بخشیدن به آن­ها در خصوص کمک و حمایت مسلمانان از آن­ها بدیشان هدیه می­شود. هیچ شخص مسیحی مجبور نخواهد بود که برای مسلمانی تجهیزات، پول، اسلحه یا اسب را در صورت بروز نبردی که در آن مسلمانان به دشمنانشان حمله می­کنند، فراهم آورد، مگر آن که آنان (مسیحیان) خودشان آزادانه به این راه کمک کنند. هر کس (از مسیحیان) که چنین کند و فوراً کمک نماید، شایسته تحسین، تقدیر و تشکر بوده و کمک وی هرگز فراموش نخواهد شد.

هیچ شخص مسیحی را نمی­توان به اجبار مسلمان کرد. و با اهل کتاب جدال مکنید مگر به روشی بهتر (قرآن کریم، سوره عنکبوت ]29[ : 46). آن­ها باید زیر سایه رحمت باشند. هرگونه ضرری که از هر جا به آن­ها خواهد رسید و در هر کشوری که باشند را دفع کنید.

در صورتی که شخصی مسیحی به عملی دست بزند، مسلمانان باید به کمک، دفاع و حمایت از او برخاسته، و در صورت امكان از جرم او درگذرند. مجنی عليه وی را راضی به رضایت دادن کرده و بخواهند که وی را بخشوده و یا غرامت را در عوض دریافت نماید.

مسلمانان نباید مسیحیان را رها کرده، تنها گذاشته و آن­ها را بدون دفاع و کمک رها نمایند زیرا من این عهدنامه را از سوی خداوند با آنان بسته تا آن­ها را اطمینان دهم که هر خیری که برای مسلمانان رخ دهد برای آنان نیز خواهد بود و هر ضرری که متوجه مسلمانان شود متوجه آنان نیز خواهد شد. به موجب این عهدنامه، آن­ها از حقوق خدشه­ناپذیر بهره­مندی از حمایت ما برخوردار شده، در مقابل هرگونه لطمه به حقوقشان مورد حمایت ما قرار گرفته­اند تا همواره در شادی و حزن همراه مسلمانان باشند.

مسیحیان نباید از روی اجبار وادار به ازدواج­هایی شوند که به آن­ها بی­رغبتند. مسلمانان نباید برخلاف خواسته والدین دختران مسیحی آن­ها را به همسری برگزینند و نیز آن­ها (مسلمانان) نباید خانواده­هایشان را در صورتی که از عقد ازدواج سر باز می­زنند وادار به این کار کنند. چنین ازدواج­هایی نباید بدون تمایل و موافقتشان و بدون تأیید و رضایتشان صورت پذیرد.

اگر مسلمانی با زنی مسیحی ازدواج کرده، باید به عقاید مسیحی وی احترام بگذارد. او (شوهر مسلمان) به وی آزادی بدهد تا بر حسب تمایلش به سخنان بزرگان دینی­اش گوش داده و از راه دین خود پیروی نماید. هر کسی که برخلاف این دستور همسرش را مجبور کند که به هر نحوی برخلاف دینش عمل نماید، عهد خداوند را شکسته و به جنگ با عهد رسولش برخاسته و خداوند وی را از شيادان قرار خواهد داد.

اگر مسیحیان بسوی تو آمده، در حالی که برای تعمیر کردن کلیساها و صومعه­هایشان و یا برای آنچه به امور و دینشان مربوط می­شود از مسلمانان کمک بخواهند، آن­ها باید به آن­ها کمک کنند. اما آن­ها (مسلمانان) نباید این کار را به هدف دریافت اجر انجام دهند. به­عکس، آن­ها (مسلمانان) باید این کار را با هدف حمایت از دین، از روی صداقت نسبت به عهدنامه پیامبر خدا، با کمک خالصانه و به عنوان عملی ارزشمند نزد خداوند و پیامبرش انجام دهند.

در مورد جنگ میان آنان و دشمنانشان، مسلمانان نباید از هیچ شخص مسیحی به عنوان پیک، دیده­ور، راهنما، جاسوس و یا وظیفه دیگری در جنگ استفاده کنند. هر کسی که آنان را مجبور کند که چنین کنند، حق خداوند را نقض کرده، معاند برعلیه رسولش بوده و خود را از پیمانش (پیمان خداوند) خارج کرده است. هیچ چیزی برای مسلمان (در رابطه با مسیحیان) خارج از اطاعت کردن از این فرامین که محمد بن عبدالله، پیامبر خداوند، برای دین مسیحیان وضع کرده است، جایز نیست.

او (خداوند) نیز شروطی را برای مسیحیان قرار می­دهد و من مقرر می­دارم که آن­ها باید متعهد شوند که این شروط را به عنوان دستورات دینشان رعایت کرده که هیچ­کدام از آن­ها به عنوان دیده­ور، جاسوس، خواه علنی و خواه مخفی، به نفع دشمن و برعلیه مسلمانان عمل نکنند. هیچ­کدام از آن­ها نباید دشمنان مسلمانان را که مترصد فرصتی برای حمله به مسلمانان هستند، در خانه­شان پناه دهند. هیچ­کدام از این دشمنان مسلمانان حق تردد در مناطق­شان را ندارند، خواه در روستاهایشان، نمازخانه­هایشان و یا هر مکان دیگری که به هم­کیشانشان تعلق داشته باشد. آن­ها نباید هیچ­گونه حمایتی از دشمنان جنگ برعلیه مسلمانان را به شکل ارائه اسلحه، اسب­ها، نفرات و یا هر چیز دیگری و یا خوشرفتاری کردن با آن­ها، در اختیار دشمنان قرار دهند. آن­ها باید هر مسلمانی را که در میانشان تردد می­کند سه شبانه­روز همراه با احشام آن­ها پذیرایی نمایند. آن­ها باید برایشان در هر کجا که باشند و به هر کجا که می­روند همان غذایی که خود مصرف می­کنند را تدارک ببینند، بدون این­که مجبور باشند که زحمت و یا کار طاقت­فرسای دیگری را تحمل نمایند.

چنانچه مسلمانی نیاز داشت تا در خانه­ها و یا نمازخانه­هایشان مخفی شود، آن­ها باید از وی پذیرایی کرده، به وی کمک کرده، در تمام مدتی که وی در میان آن­ها است به وی غذا دهند و همه­گونه تلاش کرده تا وی را مخفی نگه داشته و در حالی که همه نیازهای او را برآورده می­سازند، باید مانع از این شوند که دشمن وی را بیابد.

هر آن که برخلاف مفاد این فرمان عمل کرده یا آن را تغییر دهد از پیمان میان خدا و رسولش خارج شده بوده باشد.

امید است که همه به معاهده­ها و پیمان­نامه­هایی که با رهبانان بسته شده است و خودم آن را منعقد کرده­ام پایبند بوده و چنین بوده هر عهدی که هر پیامبری با امت خود بسته تا آن­ها را از حمایت و صیانت راستین اطمینان خاطر داده و به عنوان ضامنشان عمل نماید.

این عهدنامه تا روز قیامت نباید نقض شده و یا تغییر یابد، انشاءالله.

این سند که توسط محمد بن عبدالله تنظیم شده، حاوی عهدنامه­ای بوده که وی با مسیحیان منعقد کرده و دارای شروطی برای مسیحیان بوده و از سوی شهود ذیل گواهی می­شود: عتیق ]ابوبکر[ ابن ابی­قحافه، عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابیطالب، ابوذر، ابودرداء، ابوهریره، عبدالله بن مسعود، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن العباس، زبیر بن عوام، طلحه بن عبدالله، سعد بن معاذ، سعد بن عبادة، ثمامة بن قیس، زید بن ثابت و فرزندش عبدالله، حرقوص بن زهیر، زید بن ارقم، اسامة بن زید، عمر بن مظعون عمار، مصعب بن زبیر بن جبیر، ابولغالیة، عبدالله بن عمرو بن العاص، ابوحذیفة، کعب بن مالک، حسان بن ثابت، جعفر بن ابیطالب، ]این متن به کتابت معاویة بن ابی­سفیان است.[

فصل چهارم: عهدنامه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان جهان

بر اساس مخطوطه کوه کرمل

بسم الله الرحمن الرحیم

این عهدنامه توسط محمّد رسول الله بیم­دهنده و بشارت­دهنده برای همه انسان­هاست و این که محمّد به حق ذخیره و ودیعه خداوند بوده و حجت خداوند برای آئین مسیحیت در شرق و غرب، برای عرب­ها و غیر عرب­ها، چه نزدیک و یا دور و شناخته­شده و ناشناخته می­باشد.

این سند که برای آنان تنظیم شده است دربردارنده عهدنامه­ای معتبر و سندی محکم و سفارشی از سوی او است که باید مورد احترام و توجه بوده که آنان را مورد محافظت قرار می­دهد.

هر کسی که به اسلام اعتقاد دارد به آن ]این عهدنامه[ عمل کرده و هر کسی که عهد مندرج در این نامه را بشکند و در میان غیر مسلمین برخلاف آن رفتار کند و ناقض آن باشد که به آن فرمان داده­ام، وی عهد خداوند را نقض کرده، میثاق خداوند را انکار کرده و حمایت (ذمه) را پست شمرده باشد، خواه در میان مؤمنان و مسلمانان سلطان باشد یا شخصی دیگر.

من خود را متعهد به دادن عهدها و میثاق­ها به آنانی می­دانم که آن را از میان مسلمین از من و خاندانم طلب کرده­اند تا عهد و میثاق خداوند را به آنان عطا کنم و من آنان را تحت حمایت انبیاء، رسولان، برگزیدگان، اولیاء او (خداوند) از اولین و آخرین­شان قرار می­دهم. و حمایت و میثاق من استوارترین میثاقی است که خداوند به پیامبر و یا ملک مقربی عطا کرده است و آن حق طلب اطاعت است که امری واجب بوده و احترام گذاردن به عهد خداوند می­باشد.

این که من قضات آنها را در درون محدوده­های مرزهایم به کمک اسب­ها، مردان، یاوران و پیروانم از میان مؤمنان از هر منطقه­ای از مناطق دشمن باشند مورد حمایت قرار می­دهم، خواه دور باشند و خواه نزدیک، خواه در جنگ باشند و خواه در صلح، من از آن­ها محافظت می­نمایم. من به کلیساهای آن­ها ضمانت حمایت داده و به اماکن زیارتی­شان نیز در هر کجا که باشند و در هر کجا که یافت بشوند، خواه در کوه­ها باشند و خواه در دره­ها، خواه در غارها باشند و یا در مناطق مسکونی، در دشت­ها باشند و یا در بیابان­ها و یا در ساختمان­ها ضمانت حمایت می­دهم و این که من از دین و اموالشان هر کجا که بوده و ممکن است باشند حمایت می­کنم، خواه در خشکی و خواه در دریا، در شرق یا در غرب باشند، همان­گونه که از خودم، جانشینانم و مردم جامعه دینی­ام از مؤمنین و مسلمین حمایت می­کنم.

من آنان را در مقابل هر گزند و آسیبی تحت حمایت خود در می­آورم، برای این که آنان را از هرگونه تقاضا و یا اجبار سخت معاف بدارم. من پشت سر آن­ها ایستاده­ام، خودم به کمک پیروانم، یارانم و آحاد امتم از آن­ها محافظت می­کنم.

با داشتن حق حاکمیت بر آن­ها، بر آنان حکمرانی کرده و آن­ها را از همه آسیبی محافظت کرده و اطمینان می­دهم که هیچ آسیبی که به من نخواهد رسید به آنان نیز نخواهد رسید و اصحابم، به همراه من، از این حاکمیت مسجل حمایت خواهند کرد.

من آسیب در اموال را از آنان دور کرده، که اهل عهد را از دادن عاریه و خراج (مالیات زمین) معاف می­دارد، مگر آن که خودشان به پرداخت کردن آن رضایت بدهند. در این خصوص چیزی را نباید بر آنان تحمیل کرد.

هرگز مجاز نیست که اسقفی را از حوزه اسقفی­اش و یا مسیحی­ای را از مسیحیتش، راهبی را از زندگی زاهدانه­اش یا زائری را از زیارتش و یا یک راهب عزلت­نشینی را از کاشانه­اش بیرون کرد. همچنین مجاز نیست که به هیچ بخشی از کلیساهایشان آسیب رساند، بخشی از ساختمان­هایشان را برای احداث مساجد و یا خانه­های مسلمانان تصاحب کرد. هر کس که چنین کند عهد خداوند را شکسته، از رسولش نافرمانی کرده و به پیمان خداوند خیانت ورزیده بوده باشد.

مجاز نیست که هیچ­گونه مالیات سرانه­ای (خراج) یا هرگونه مالیات دیگری بر رهبانان یا اسقفان تحمیل شود، مگر آنچه خودشان تمایل به پرداخت آن داشته باشند.

برای دارندگان مشاغل بزرگ، غواصان، آنانی که سنگ­های قیمتی، طلا و نقره از معادن استخراج می­کنند، آنانی که ثروتمند و نیرومند هستند، از میان آن­هایی که به مسیحیت اقرار دارند، تا مادامی که آن­ها اهالی و یا ساکنان این ممالک بوده و مسافر نیستند، مالیات سرانه­ای (جزیه) بیش از دوازده درهم در سال نباید از آنان مطالبه شود.

مسافر، یا مقیمی که محل ]اقامتش[ نامشخص است، نباید به پرداخت مالیات زمین (خراج) یا جزیه مجبور گردد، مگر آن که زمینی را به ارث برده باشد که سلطان روی آن حقی مالی داشته باشد. او باید پول (مال) را همانند دیگران بپردازد، البته بدون جریمه­های اضافی که خارج از توان وی باشد.

درباره نیروی کار که دارندگان برای کشت و زرع زمین­ها و برای حاصلخیز کردن و درو کردن محصولاتشان به کار می­برند، نباید از آن­ها مالیات اضافی گرفت. اجازه دهید که آنان همانند دیگر تحت­الحمایگان (ذمی­ها) پرداخت نمایند.

غیرمسلمانان آزادی که از حمایت مسلمانان برخودارند (اهل ذمه) را نمی­توان مجبور کرد که به جنگ رفته تا با دشمنانشان جنگیده، به آنان حمله کرده و یا آن­ها را اسیر کنند. در حقیقت، چنین غیرمسلمانان آزادی (اهل ذمه) به همراه مسلمانان نباید بجنگند. دقیقاً برای آزاد کردن آن­ها از این اجبار است که این معاهده به آن­ها داده شده است تا آنان را از کمک و حمایت مسلمانان مطمئن سازد. آن­ها مجبور نخواهند بود که به همراه مسلمانان بیرون رفته تا با دشمنانشان روبرو شده یا مجبور باشند که به آن­ها (مسلمانان) اسب­ها و سلاح­هایشان را بدهند مگر آن که خودشان بخواهند آزادانه به این راه کمک نمایند. هر کس که این­گونه عمل کند برای چنین عملی شایسته تقدیر است.

هیچ مسیحی به اجبار مسلمان نخواهد شد. و لاتجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن / با اهل کتاب بحث نکنید، مگر به طریقی که بهترین روش باشد (سوره عنکبوت ]29[ : 46). آنان باید زیر چتر رحمت قرار گیرند. هر آسیبی که به آن­ها می­خواهد برسد را از آنان دور کنید، هرجا که بوده و هستند.

اگر مسیحی­ای بخواهد جرمی یا تعدی­ای را مرتکب شود، مسلمانان باید به او کمک کرده و از وی دفاع کنند. آنان باید جرم وی را ببخشند و از شخص مورد تعدی وی بخواهند که با او آشتی کرده، وی را وادار به بخشودن او کرده و یا تاوان را برایش بگیرند.

مسلمانان نباید مسیحیان را رها کرده و آن­ها را بی­دفاع بگذارند زیرا من این عهدنامه را از جانب خداوند با آنان می­بندم که بدانان اطمینان دهم که هر خیری که برای مسلمانان رخ دهد برای آنان نیز چنین خواهد بود و هر ضرری که به مسلمانان بخورد متوجه آنان نیز خواهد بود. به سبب این عهدنامه، آنان دارای حقوق خدشه­ناپذیر شده تا از حمایت ما بهره­مند شوند که از هر قانون­شکنی نسبت به حقوقشان مصون مانده، تا آنان در شادی و غم همراه مسلمانان باشند. مسیحیان نباید به اکراه مجبور به پذیرش ازدواج­هایی شوند که بدان­ها میل ندارند. مسلمانان نباید با دختران مسیحی برخلاف رضایت والدینشان ازدواج کنند و نیز نباید خانواده­های آنان را در صورتی که از پیشنهاد عقد و ازدواج رویگردانی می­کنند به این کار مجبور نمایند. چنین ازدواج­هایی نباید بدون خواست و موافقت آن­ها و بدون تأیید و رضایت آن­ها صورت پذیرد.

چنانچه مسلمانی با زنی مسیحی ازدواج کند، وی باید به اعتقادات مسیحی­اش احترام بگذارد. او (شوهر) باید وی (خانم) را آزاد گذاشته تا بر حسب تمایل به گفته­های بزرگان دینی­اش گوش کند، از دین خودش پیروی نماید و وی (شوهر) نمی­تواند وی را مجبور به ترک آن (مسیحیت) نماید. هر کس که برخلاف این دستور عمل کرده و همسرش را مجبور کند که به هر شکلی برخلاف دینش عمل کند، وی عهد خداوند را شکسته باشد و آشکارا برعلیه عهدنامه رسولش عصیان کرده باشد و خداوند وی را از ظالمین قرار خواهد داد.

اگر مسیحیان برای تعمیر کلیساها و صومعه­هایشان یا برای انجام امور مربوط به خودشان نیازمند کمک مسلمانان باشند، آن­ها (مسلمانان) باید بدان­ها کمک نمایند، اما نباید این کار را به هدف دریافت پاداشی انجام دهند. به­عکس، هدفشان باید قوام دین باشد، آن هم از روی ایمان به عهدنامه پیامبر خدا و با خلوص کامل و به عنوان عملی با فضیلت در پیشگاه خدا و رسولش.

در خصوص جنگ میان آن­ها و دشمنانشان، مسلمانان از هیچ مسیحی­ای نباید به عنوان پیک، دیده­ور، راهنما و یا خبربر و یا هر وظیفه دیگر جنگی استفاده کنند. هر کسی که هر کدام از آنان را مجبور به چنین کاری کند از ظالمین بوده، عصیانگر برعلیه پیامبر خدا بوده و برخلاف وصیتش عمل کرده بوده باشد.

این­ها شرایطی هستند که محمد، پیامبر خدا، برای جامعه مسیحی در خصوص دین و جامعه دینی ذمی (تحت­الحمایه) آنان مقرر داشته است. آنان باید این عهدنامه را برگرفته و به آنچه موافقت کرده­اند احترام بگذارند.

علاوه بر دیگر موارد، هیچ­یک از آن­ها نباید به عنوان دیده­ور، جاسوس، خواه علنی و خواه مخفیانه برای دشمن در جنگ برعلیه مسلمانی عمل کنند. هیچ­کدام از آنان نباید دشمنان مسلمانان را که منتظر فرصتی برای حمله به آن­ها هستند، در خانه­هایشان پناه دهند. این دشمنان ]مسلمانان[ نیز نباید در مناطق­شان تردد نمایند، خواه در روستاها، نمازخانه­ها و یا هر مکان دیگری که به هم­کیشانشان تعلق داشته باشد. آنان نباید با در اختیار قرار دادن سلاح­ها، اسب­ها، نفرات یا هر چیز دیگری و حتی سلام کردن، هیچ­گونه کمکی به دشمنان حربی مسلمانان بکنند. آن­ها باید به مدت سه شبانه­روز از مسلمانان و حیواناتشان که در میان آن­ها توقف می­کنند پذیرایی کنند. آن­ها (مسیحیان) باید آنان (مسلمانان) را در هر جایی که بوده و به هر جایی که می­روند از همان غذایی که خودشان مصرف می­کنند اطعام کرده که البته این کار بدون مجبور شدن به هر زحمت ناراحت­کننده یا طاقت­فرسای دیگری می­باشد.

چنانچه مسلمانی نیاز داشته باشد که در منازل و یا نمازخانه­های آنان مخفی شود، آن­ها باید از او مهمان­نوازی کرده، به وی کمک کرده و در طول مدتی که وی در میان آنان است به وی غذا دهند، همه­گونه تلاش به عمل آورده تا وی در اختفاء بماند و دشمن را از یافتنش منع کرده و همه نیازهای او را برآورده سازند.

هر کسی که مفاد این حکم را نقض کرده یا فرامین این حکم را تغییر دهد، از عهد خداوند و رسولش بیرون رفته بوده باشد.

لازم است که همگان به قراردادها و معاهداتی که با پادشاهان، رهبانان و مسیحیان از اهل کتاب منعقد شده و آن­هایی که خودم آن­ها را منعقد ساخته­ام و هر تعهدی که هر پیامبری نسبت به امت خود داشته است پایبند و ملتزم باشند تا آن­ها را از حمایت و مصونیت مطمئن ساخته و با آنان به عنوان مضمون عنهم رفتار نمایند.

این امر تا روز قیامت نباید نقض شود و یا تغییر یابد.

این سند توسط محمد رسول الله برای مسیحیانی نوشته شده که به وی درخواست کتبی داده بوده و این عهدنامه را از وی تقاضا کرده بودند، توسط شهود ذیل گواهی می­گردد: ابوبکر صدیق، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابیطالب، معاویة بن ابی­سفیان، ابودرداء، ابوذر، ابوهریره، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس، حمزه بن عبدالمطلب، فضل، زید بن ثابت، عبدالله بن زید، حرفوس بن زید، زبیر بن عوام، سعد بن معاذ، ثابت بن قیس، اسامه بن زید، عثمان بن مظعون، عبدالله بن عمر بن عاص، ابن ربیعه، حسان بن ثابت، جعفر بن ابیطالب، ابن عباس، طلحه بن عبیدالله، سعد بن عباده، زید بن ارقم، سهل بن بیضاء، داود بن جبیر، ابوالعالیه، ابوحذیفه بن عسیر، هاشم بن عسیه، عمار بن یاسر، کعب بن مالک، کعب بن کعب که درود خداوند بر آنان باد.

این عهدنامه به املاء رسول الله و به قلم معاویة بن ابی سفیان در دومین روز ماه ربیع/ اربعه اشهر از سال چهارم هجری در مدینه کتابت شد.

و خداوند شاهد است بر آنچه این سند آن را در بر دارد. الحمد لله رب العالمین.

فصل پنجم: عهدنامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان جهانمخطوطه قاهره

ترجمه به انگلیسی توسط جان اندرو مارو در 2013

بسم الله الخالق الحی الناطق الباقی بعد فناء الحق

این نسخه­ای از عهدنامه­ای است که توسط محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب برای مسیحیان نوشته شده است.

نسخه عهدنامه

این عهد خداوند است که دستور داده شده تا توسط محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب، رسول خدا، صلی الله علیه و آله و سلم برای همه مسیحیان و همه رهبانان و برای حمایت و صیانت از آنان نوشته شود زیرا آنان ودیعه (امانت) خداوند در میان خلق او هستند و برای این که این عهدنامه حجتی برای آنان باشد و هیچ ادعایی در برابر خداوند و رسولش باقی نماند. او این را حمایت (ذمه­ای) از جانب وی قرار داده و حمایتی برای آنان به امر خداوند قرار داد و خداوند عزتمند و حکیم است. این عهدنامه توسط اسد و مردم هم­کیش وی برای همه آنانی که به دین مسیحیت اعتقاد و اعتراف دارند، چه در سرزمین­های شرقی و چه در غربی بوده، خواه نزدیک و یا دور بوده، چه عرب باشند و چه غیر عرب، معروف و یا غیر معروف باشند، به عنوان عهدی برای وی (پیامبر)، عدالت و سنتی که باید حفظ شود، نگاشته می­شود.

هر کس که به این عهدنامه عمل کند ملتزم به دین بوده و حق دین را ادا کرده باشد. هر کس که آن را نقض کرده و عهدنامه را که توسط رسول خدا بدان فرمان داده شده است در معرض خطر قرار داده، آن را تغییر داده، و از آنچه بدان دستور داده شده عدول نماید، عهد خداوند را رد کرده باشد، میثاق خداوند را منکر شده باشد، به دین اهانت کرده باشد، و سزاوار لعنت بوده باشد، خواه وی در میان مؤمنین و مسلمین سلطان بوده و یا شخص دیگری باشد.

من این کار را با متعهد کردن خودم به عهدنامه آغاز کردم، عهدنامه­ها و میثاق­هایی را به آنانی که آن را از من و از همه امت مسلمانم درخواست کرده بودند اعطا کردم. من عهد خداوند و میثاقش را به آن­ها دادم و آن­ها را تحت حمایت پیامبرانش، بندگان برگزیده­اش، اولیاءاش از میان همه مؤمنین و مسلمین در همه اعصار قرار داده­ام. حمایت (ذمه) و میثاق من محکم­ترین عهدی است که خداوند متعال به پیامبرش حقی داده است تا طلب اطاعت کرده، واجبات را معین کرده و عهد را محترم بشمارد.

عهد خداوند چنین باشد که من باید از سرزمینشان و دینشان با قدرتم، اسب­هایم، نفراتم، سلاح­هایم، نیرویم و پیروان مسلمانم در هر منطقه، خواه دور و خواه نزدیک محافظت نمایم و این که باید حافظ تجارتشان هم باشم. من به آنان، کلیساهایشان، تجارتشان، عبادتگاه­هایشان، مکان­های رهبانانشان و زائرانشان، هر کجا که باشند، خواه در کوهستان­ها و یا دشت­ها باشند، خواه در غارها و یا مناطق مسکونی باشند، در دشت­ها و یا بیابان­ها باشند، من باید از ذمه آن­ها، دین و آئینشان، در هر کجا که باشند، خواه در شرق و یا در غرب باشند، در دریا باشند و یا در خشکی، همان­طور که از خودم، افراد خودم و اهل دینم از مسلمانان حمایت می­کنم، از آن­ها نیز حمایت کنم.

من آن­ها را همواره تحت حمایت (ذمه)، میثاق و امان خودم قرار می­دهم. من از آنان در مقابل هر آزار، ضرر و یا عقوبتی حمایت می­کنم. من پشت سر آن­ها بوده، از آنان در مقابل هر دشمنی و یا هر کسی که بخواهد آزاری به آنان برساند حمایت می­کنم. من در جهت حمایت از آنان به کمک یارانم، پیروانم و اهل دینم سعی و تلاش كرده زیرا آن­ها رعایای من بوده و مردمان تحت حمایت (ذمه) من هستند و من حاکمیت، توجه و حمایت خود از آنان را در مقابل هر گزندی برقرار کرده که آسیبی به آنان نرسد. هیچ گزندی به آنان نخواهد رسید مگر آن که به اصحابم که از آنان حمایت و اسلام را نصرت می­کنند هم ممکن است برسد.

من آسیب ناشی از مالیات­ها و وام در خصوص موادی که برای اهل عهد معین می­شود را برداشته، مگر آن چیزی که خودشان رضایت به دادن آن داشته باشند. آنان نباید در این مورد مجبور شده و یا مورد رفتار ناعادلانه قرار گیرند.

اجازه نیست که اسقفی را از قلمرو اسقفی­اش، راهبی را از زندگی راهبانه­اش، مسیحی­ای را از مسیحیتش، زاهدی را از عزلت­سرایش یا زائری را از مکان زیارتی­اش بیرون کنند. همچنین اجازه نیست که هیچ بخشی از کلیساها، تجارت­خانه­های آنان تخریب شده یا بخش­هایی از ساختمان­هایشان برای ساختن مساجد یا منازل برای مسلمانان مؤمن گرفته شود. هر کسی که چنین کند، عهد خداوند را نقض کرده بوده، باپیامبرش مخالفت ورزیده و از پیمان خدایش روی گردانده باشد.

اجازه نیست که مالیات سرانه (جزیه) یا هرگونه مالیات زمین (خراج) برای رهبانان، اسقف­ها و یا عابدان در میان آن­ها که از روی اخلاص دینی لباس پشمینه بر تن کرده، در کوهستان­ها و یا در دیگر مناطق دور از حضور انسان­ها عزلت گزیده­اند، وضع گردد.

مالیات سرانه (جزیه) در مورد مسیحیانی اعمال می­شود که عالم روحانی نبوده، به استثنای راهب یا زائر، که آنان باید به میزان چهار درهم در سال یا یک پارچه ارزان قیمت را بدهند. آن کس که پول ندارد یا غذایی برای قوت خود ندارد، مسلمانان باید وی را با اموال بیت­المال یاری رسانند. اگر آنان در یافتن غذا دچار مشکل شوند، مسلمانان به آنان کمک خواهند کرد به شرطی که خودشان با تمایل بپذیرند.

لازم است که مالیات بر زمین (خراج) درباره تجارت­های عمده خواه از طریق خشکی و خواه دریا، صید گوهر، حفر معادن برای سنگ­های قیمتی، طلا و نقره و یا در مورد آن­هایی که از میان آن­هایی که به دین مسیحیت معتقد و معترفند، از دوازده درهم (نقره) در سال تجاوز نکند، آن هم تا مادامی که آن­ها ساکنان و مقیمان این کشورها هستند.

لازم است که چیزی مشابه از مسافرانی که مقیم کشور نبوده یا رهروانی باشند که کشور و یا محل اقامتشان نامشخص است، هیچ مالیات بر زمین (خراجی) به همراه مالیات سرانه (جزیه) برای دیگران، به جز آن­هایی که زمین­دار هستند، نخواهد بود، همان­طور که درباره دیگر صاحبان زمین­ها که حاکم بر اموالشان حقی دارد چنين است. آنان همانند دیگران مالیات­ها را پرداخت خواهند کرد، اما بدون جریمه­هایی که به­طور ناعادلانه از میزان توانشان بالاتر باشد. در رابطه با نیروی کار که دارندگان ]زمین­ها[ برای کشاورزی در این زمین­ها صرف می­کنند، برای این که آن­ها را حاصلخیز کرده، از آن­ها محصول برداشت نمایند، این­ها مشمول مالیات اضافی نخواهند شد. اجازه بدهید آنان به همان نحو و به طور عادلانه که برای سایر خراج­گذاران چنین مقرر شده است رفتار نمايند.

مردمان تحت حمایت ما (اهل ذمه) مجبور نخواهند بود که به همراه مسلمانان به جنگ بروند تا با دشمنانشان جنگیده و به آنان حمله کنند. در واقع مردمان تحت حمایت ما (اهل ذمه) در جنگ دخیل نیستند. این به معنای عذر آنان را از این اجبار خواستن می­باشد که این قرارداد به آن­ها هدیه شده است و نیز برای این است که آنان از کمک و حمایت مسلمانان خاطرجمع باشند. آنان مجبور نخواهند بود که تجهیزاتی را برای مسلمانان فراهم آورند، چه به صورت سلاح­ها و چه به صورت نفرات. در صورت بروز جنگی که در آن مسلمانان بايد به دشمن حمله کنند، مسيحيان مجبور به مشاركت نبوده، مگر آن که خودشان به ميل خود تمايل به همكاری با مسلمانان داشته باشند. و آنچه مسلمانان قرض می­گیرند از سوی بیت­المال مورد ضمانت خواهد بود تا آن که به آنان باز گردانده شود. در صورتی که آن­ها بمیرند یا مجروح شوند، بیت­المال به صورت مالی جبران خواهد کرد.

هیچ­یک از آنانی که عامل به دین مسیحیت هستند را نمی­توان به داخل شدن در دین اسلام مجبور کرد. ولاتجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن (سوره عنکبوت ]26[ : 46). آنان باید مورد شفقت قرار گرفته و هر آسیبی که ممکن است به ایشان برسد، هر کجا هستند و ممکن است باشند، باید از آنان دفع گردد.

در صورتی که یک شخص مسیحی بخواهد کاری را انجام دهد، مسلمانان باید به او کمک کنند و نیز باید جبران خسارتش را فراهم نمایند. آنان نیز باید وسایل صلح میان وی و مصدوم را فراهم آورده و به وی کمک نمایند.

مسلمانان نباید شخص مسیحی را رها کرده و یا او را بدون کمک بگذارند، زیرا من عهد خداوند را که برای مسلمانان الزام­آور است به آنان داده­ام.

در سایه این عهدنامه، آنان از حقوقی خدشه­ناپذیر در سود بردن از حمایت ما بهره­مند شده، از هرگونه تضییع حقوقشان مصون مانده، مورد بی­مهری، مخاصمه و یا بی­توجهی قرار نگرفته و از این رو نسبت به مسلمانان هم در خوشی و هم در غم شریک و وابسته خواهند بود.

دختران مسیحی نباید به اجبار در معرض ازدواج­هایی قرار گیرند که میلی بدان ندارند. مسلمانان نباید دختران مسیحی را در ازدواج­هایی که برخلاف خواست والدینشان می­باشد بگیرند، همچنین نباید در صورتی که خانواده­هایشان از عقد و ازدواج امتناع ورزیده­اند آن­ها را به اجبار وادارند. چنین ازدواج­هایی نباید بدون تمایل و موافقت و بدون تأیید و رضایت آنان واقع شود.

اگر مسلمانی زنی مسیحی را به همسری برگزیند، باید به عقاید مسیحی­اش احترام بگذارد. او (شوهر) باید به وی آزادی دهد تا به سخنان بزرگان روحانی­اش گوش دهد در صورتی که وی بخواهد راه دین خودش را ادامه دهد. هر کس که برخلاف این دستور همسر مسیحی­اش را مجبور کند که برعکس دینش عمل کند، وی عهد خداوند و میثاق پیامبرش را شکسته بوده باشد و وی نزد ما از دروغگویان خواهد بود.

اگر مسیحیان برای درخواست کمک برای تعمیر کلیساها و دیرهایشان نزد شما مسلمانان آمده­اند و برای هماهنگی اموری که به کارها و دینشان مربوط می­شود، این­ها (مسلمانان) باید آنان را کمک نمایند. اما آن­ها نباید این کمک­ها را به قصد دریافت اجر و یا به عنوان دین انجام دهند. به­عکس، آنان این کار را به قصد تحکیم آن دین انجام داده، از روی صداقت نسبت به عهد رسول خدا، از روی کمک خالصانه، و به عنوان عملی پسندیده نزد خدا و رسولش.

در خصوص جنگ میان آنان و دشمنانشان، مسلمانان از هیچ فرد مسیحی به عنوان پیک، دیده­ور و یا راهنما برای نشان دادن قدرت و یا هر وظیفه دیگر جنگی استفاده نخواهند کرد. هر کس که هر یک از آنان را به چنین کاری مجبور کند، نزد خداوند، ظالم، نزد پیامبرش عصیانگر بوده و از دین بیرون­شده بوده باشد. هیچ چیزی برای مسلمانان در رابطه با مسیحیان خارج از اطاعت از این فرامین که محمد بن عبدالله، رسول خدا، به سود دین مسیحیان قرار داده است نمی­باشد.

من نیز شروطی را برای مسیحیان وضع کرده و می­خواهم که آنان متعهد شوند که این­ها را همانند اوامر دینشان برآورده و بدان­ها عمل کنند. علاوه بر دیگر شروط، هیچ­کدام از آن­ها نباید به عنوان دیده­ور، جاسوس، خواه آشکارا و خواه در خفا به نفع دشمن حربی برعلیه مسلمانان عمل کنند. هیچ­کدام از آن­ها نباید دشمنان مسلمانان را در خانه­هایشان پناه داده که آن­ها منتظر فرصت بوده تا حمله­ای را آغاز کنند. این دشمنان هرگز نباید اجازه یابند که در مناطق­شان، خواه در روستاها و یا در نمازخانه­هایشان و یا در هر جای دیگری که مربوط به هم­کیشانشان باشد، تردد نمایند. آن­ها نباید هیچ­گونه حمایتی به شکل دادن سلاح­ها، اسب­ها، نفرات و یا تقاضای چیزهای غیرضروری، نسبت به دشمنان حربی مسلمانان نشان دهند. آن­ها نباید آنان (مسلمانان) را ناراحت کرده و آنان (مسیحیان) باید تا زمانی که بر دین خود اصرار می­ورزند و به عهد خودشان پایبند هستند محترم شمرده شوند. آن­ها باید مسلمانان را زمانی که در مناطقشان تردد می­کنند سه شبانه­روز پذیرایی نمایند. آن­ها ]مسلمانان[ باید هر کجا که بودند و به هر کجا که می­روند از همان غذایی اطعام شوند که آنان ]مسیحیان[ خود میل می­کنند، بدون این­که مجبور باشند هرگونه زحمت یا کار اضافی دیگری را بر عهده بگیرند. چنانچه مسلمانی نیاز داشته باشد که در یکی از خانه­ها و یا نمازخانه­هایشان پنهان شود، آنان باید از وی پذیرایی به عمل آورند، به وی کمک کرده، و در تمامی مدتی که وی ]شخص مسلمان[ در آنجا است از غذایی که متداول میان خودشان است وی را اطعام کنند و همه­گونه تلاش کنند تا وی را مخفی کرده و دشمن را از دسترسی به وی منع کرده و در عین حال همه نیازهای وی را برآورده سازند.

هر کس که موارد این فرمان را نقض کند از عهد خداوند و رسولش بیرون رفته باشد.

همه باید به عهدها و میثاق­هایی که با رهبانان بسته شده و من خودم آن­ها را منعقد کرده­ام، در هر کجا که باشند، عمل نمایند.

رسول خدا ]صلی الله علیه و آله و سلم[، باید به دلیل مسئولیتش و از سوی همه مسلمانان به آنچه عطا کرده احترام گذاشته، از آن­ها صیانت کرده و تا روز قیامت و تا پایان جهان نسبت به آنان (مسیحیان) مهربان باشد.

هر کس که از این به بعد نسبت به مسیحیان بی­عدالتی پیشه کند عهد را شکسته بوده و آن را نقض کرده بوده باشد و من روز قیامت در میان همه مسلمانان خصم او خواهم بود.

شهود زیر که سی نفر هستند بر این عهدنامه گواه بوده که توسط ]حضرت[ محمّد بن عبدالله، رسول خدا، صلی الله علیه و آله و سلم، نوشته شده و نسبت به همه مسیحیان شروطی را درج کرده است و برای آنان این عهد را نوشته است، ابوبکر صدیق، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابیطالب، ابوذر، ابودرداء،…

علی بن ابیطالب رضی الله عنه این عهدنامه را نوشته و اصل آن بر تکه­ای چرم که اندازه آن کوچک نبود به تحریر درآمد. این عهدنامه در اختیار سلطان بوده و توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهر و موم شد.

این کتاب ]عهدنامه[ مبارک در روز مقدس دوشنبه در آخرین ماه مبارک بَؤونة در سال شهدای گرانقدر، خوشبختان پاکباز، که خداوند شفاعتشان را نصیب ما کرده و با ما باشد منعقد شده است. آمین.

این تاریخ مطابق است با 27 محرم­الحرام سال 945 هجری. خداوند آن را ختم به خیر بگرداند. آمین.

فصل ششم: معاهده فیمابین حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان آشوری

]ترجمه انگلیسی ذکرشده در کتاب مالخ در 1910، صص 230- 228[

]ترجمه انگلیسی توسط دکتر محمد الکوش[

خداوند متعال در عالم رؤیا به من امر فرموده که چه انجام بدهم و من فرمان او را با قول محکم به عمل به این موافقت­نامه تأیید می­کنم.

من به پیروان اسلام سفارش می­کنم که فرمان مرا انجام داده و از امت مسیحی در این کشور و در کشور خودشان حمایت کرده و بدان­ها یاری رسانند.

اماکن عبادات آن­ها را در آرامش نگه دارید، بزرگشان و اسقف­هایشان را زمانی که به کمک نیاز دارند یاری نمایید، خواه در کوهستان­ها باشند و خواه در بیابان­ها، در دریا باشند و یا در منزلشان.

تمامی دارائی­های آنان را همان­طور که هستند نگه دارید، خواه خانه­هایشان باشد یا دیگر اموالشان؛ هیچ چیزی از مایملکشان را از بین نبرید، پیروان اسلام نباید به هیچ­کدام از افراد این امت ضرر و یا بی­حرمتی روا دارند، زیرا مسیحیان تحت­الحمایه من بوده، به من جزیه پرداخته و به مسلمانان کمک خواهند کرد.

هیچ مالیاتی از آن­ها گرفته نخواهد شد مگر آنچه مورد توافق است، ساختمان­های کلیساهایشان به همان شکلی که هست باقی خواهد ماند، آنها تغییر نخواهند کرد، اسقفان آنها برای تدریس و عبادت به شکل خاص خودشان آزاد خواهند بود، مسیحیان آزادی کامل خواهند داشت تا در کلیساها و منازلشان به عبادت بپردازند.

هیچ­کدام از کلیساهایشان ویران نخواهد شد و یا به صورت مسجد تغییر پیدا نخواهد کرد، مگر با رضایت و خواست آزادانه مسیحیان. اگر کسی از این فرمان سرپیچی کند، خشم خداوند و رسولش بر او خواهد بود.

مالیات (جزیه) پرداخت­شده از سوی مسیحیان باید برای پیشبرد تعالیم اسلام صرف شده و باید در بیت­المال قرار گیرد. شخص عادی ]مسیحی[ باید یک دینار پرداخته، اما تجار و مردمانی که دارای معادن طلا و نقره بوده و ثروتمند هستند دوازده دینار خواهند پرداخت. بیگانگان و آنانی که بی­خانمان بوده و یا ملک معینی ندارند نباید به پرداخت مالیات­ها مجبور شوند. اگر مردی ملکی را به ارث ببرد، وی باید مبلغ مقرری را به بیت­المال بپردازد.

مسیحیان مجبور نخواهند بود که به جنگ دشمنان اسلام بروند، اما اگر دشمنی به مسیحیان حمله کرد، مسلمانان کمک خود را دریغ نخواهند کرد، بلکه به آنان، در صورتی که نیاز داشته باشند، اسب و سلاح خواهند داد و آنان را از شر بدی­ها از خارج نگه داشته و با آنان در صلح خواهند بود. مسیحیان مجبور نخواهند بود که به اسلام بگروند. مگر آن که خداوند آنان را از مؤمنان قرار دهد.

مسلمانان زنان مسیحی را مجبور به پذیرش اسلام نخواهند کرد، اما اگر خودشان بخواهند آن ]اسلام[ را بپذیرند، مسلمانان با آنان مهربان خواهند بود.

اگر زنی مسیحی با یک مسلمان ازدواج کند و نخواهد که اسلام را بپذیرد، وی آزادی خواهد داشت تا در کلیسای خود بر طبق عقیده دینی خود عبادت کرده، و شوهرش نباید با وی به خاطر دینش بدرفتاری نماید.

اگر کسی از این دستور سرپیچی نماید، او از فرمان خدا و پیامبرش سرپیچی کرده و گناهی بزرگ را مرتکب شده است.

اگر مسیحیان بخواهند که کلیسایی بنا کنند، همسایگان مسلمانشان به آن­ها کمک خواهند کرد. این کار انجام خواهد شد، زیرا مسیحیان از ما پیروی کرده، به سوی ما آمده و تقاضای صلح و رأفت كرده­اند.

در صورتی که شخصی بزرگ و عالم در میان مسیحیان باشد، مسلمانان باید او را اکرام کرده و نباید به بزرگی­اش حسادت بورزند.

 اگر نسبت به مسیحیان بی­عدالتی ورزیده و یا با آنان نامهربان باشد، او مرتکب نافرمانی دستور پیامبر خدا شده باشد.

مسیحیان نباید به هیچ­کدام از دشمنان اسلام پناه داده، به او اسب یا اسلحه و یا هر کمک دیگری بدهند.

اگر مسلمانی نیازمند کمک باشد، مسیحی باید سه شبانه­روز میهمان­دار او بود و او را از دسترس دشمنانش دور کند.

علاوه بر این، مسیحیان از زنان و کودکان مسلمان محافظت کرده و نباید آن­ها را به دشمن داده و یا آن­ها را در معرض دیدشان قرا دهند.

اگر مسیحیان از عمل به این شرایط کوتاهی نمایند، آن­ها حق خود برای حمایت را از دست داده و قرارداد بی­اثر است.

این سند برای محافظت نزد رئیس مسیحیان و رئیس کلیساهایشان در آرشیو نگهداری شده­اند.

تأييدات در خصوص معاهدات حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم با مسيحيان جهان

اين حكايت قدرت متحد كردن جوامع مسلمان و مسيحی را دارا است. اين كتاب اثری عالمانه بوده، نشر آن به موقع و متن آن برای پيشبرد احترام متقابل و آزادی دينی از اهميت برخوردار است.

شيخ فيصل عبدالرؤوف، مدير، برنامه قرطبه

جان اندرو مارو در كتاب سودمند خود در مطالعات اديان ابراهيمی به بيان اين داستان می‌پردازد كه حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ از تجارب زندگی خود در بيابانها درس مهمان‌نوازی و حمايت كردن را برای نزديك‌تر كردن مسلمانان و مسيحيان گرفته است كه اين امر همانطور كه در زمان آن حضرت لازم بود، اكنون هم مورد نياز است. با اهل كتاب بودن فتنه‌ای بر نمی‌خيزد.

جوزف هابز، دانشگاه ميسوری

امروزه بيش از هر زمان ديگری در می‌يابيم كه يا بايد ياد بگيريم كه برادرانه زندگی كنيم و يا در غير اين صورت همانند نادانان از بين خواهيم رفت. اين نامه‌ها كه از سوی حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ برای مسيحيان صادر شده است می‌تواند برای مسلمانان و مسيحيان به عنوان بندگان خداوند، به عنوان دوست،‌همسايه، و متوليان سياره كوچك الهام‌بخش همزيستی باشد.

اميد صفی، دانشگاه كارولينای شمالی

معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ برای همه آنانی كه به تاريخ فرهنگی و دينی جهان اسلام و روابط فرهنگی ميان اسلام و مسيحيت علاقمند هستند منبع سودمندی به شمار آيد. اين اثر برای‌ تقويت تحمل، حسن نيت و تفاهم بهتر ميان تمدن‌های گوناگون بسيار مفيد است و افق‌های جديدی برای مطالعات بيشتر بدست می‌دهد.

آيدا قاسموف، دانشگاه دولتی باكو

با تلاش طاقت فرسا و با همت والا در اين اثر بديع، پروفسور مارو يقيناً به جلب نظر دانشجويان و استادان مطالعات اسلامی نائل شده‌اند. در واقع، اين كتاب ندايی اصيل برای در نظر گرفتن رابطه ميان سه دين وحيانی ابراهيمی مسيحيت، يهوديت و اسلام است.

عمار سلم، دانشگاه محمد اوّل

كتاب جان اندرو مارو، ‌تحت عنوان معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان حاوی مطالب جالب توجه و فكر برانگيز است.

كارن لزلی هرناندز، در كتاب درباره اسلام

معيارهايی كه اين معاهدات به دست میدهند نه تنها براي زمان پيامبر اكرم ]صلی الله عليه وآله وسلم[ بلكه در زمانه ما هم مترقيانه است.

آنا ماريا مارتلی، مؤسسه ايتاليايی مطالعات آفريقا و مشرق زمين

اين كتاب آنچه را كه سومين منبع مهم اسلام بوده و همانا معاهدات و قراردادهای پيامبر با مردم پيرو اديان ابراهيمی بود را مستند می‌كند. دكتر مارو كشفيات مهمی را ارائه كرده كه امر به همزيستی مسالمت آميز در ميان يهوديان، مسيحيان و مسلمانان كرده و شامل ترجمه‌های متعدد برای مقايسه اين امر است كه چگونه پيامبر و پيروانش با مسيحيان و يهوديان با احترام و توجه، آنهم فراتر از حد صرف تحمل، برخورد میكردند.

بريجيت بلومفيلد، دانشگاه نبراسكا

اين معاهدات تنها فقط اسنادی تاريخی نيستند، بلكه برای همه مسلمانان از آغاز تا آخر الزمان الزام‌آور و معتبر هستند. كتاب دكتر مارو افق‌های جديدی از قانون بين المللی اسلامی را نشان داده و القاء‌كننده پژوهش‌های عالمانه بيشتر بر روی معاهدات داريم.

هشام م. رمضان، دانشگاه فنی مهندسی كوير احمد

]كتاب[ معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ مطالعه‌ای به جا، ابتكاری و تأثيرگذار است كه انديشه‌ها و روش حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ را بسيار مشخص می‌كند.

محمد الكوش، دانشگاه محمد اوّل

اين كتاب اثر علمي جالبی است: مجموعه معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ اكنون به فراوانی در دسترس قرار گرفته‌اند. اينها بخش اصلی فرمايشات آن حضرت را خصوصاً در رابطه با غير مسلمانان و عمدتاً مسيحيان تشكيل می‌دهند.

محمدرضا فخر روحانی، دانشگاه قم

دكتر مارو به سبب تخصصش در عربی فصيح و دانش گسترده‌اش از ميراث تمدنی اسلامی همه دانشمندانی را كه به اسلام علاقمند هستند را آزادانه و شجاعانه به تفكر درباره دينی دعوت می‌كند كه همه را به گفتگو و تفاهم فرا می‌خواند. شايسته است كه اين كتاب بر روی تفسير كتاب هر خواننده آزادانديشی باشد كه در پی يافتن حقيقت درباره اسلام است.

سعيد منتاك، دانشگاه محمد اوّل

جان اندرو مارو با اين كتاب همان كاری را كرد كه مارتين لوتركينگ با «نامه‌ای از زندان بيرمنگهام» انجام داد و آن اين كه مردم را فاصله گرفتن از چيزی دعوت می‌كند كه انتظار می‌رود از آن حمايت كنند. او می‌گويد كه معاهدات در اينجا در دسترس هستند. اينها را بخوانيد، به آنها و به اراده پيامبر احترام بگذاريد.

باربارا كاستلنون، نويسنده همكار كتاب زبان عربی،‌اسلام و قاموس خداوند

اثر علمي مشعشعی است.

كريگ كانسيدين، هافينگتون پست

كتاب معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان كه اثری متفكرانه، سهل الوصول و عالمانه است شواهد مهمی برای فهم اسلام به عنوان دينی كه بر مبنای آرزوهای حصول به احترام و همزيستی بنا شده است را ارائه می‌دهد.

دان ويلكينسن، پيثوس

طرح عملياتی معاهدات

در پاسخ به برخورد بربريت گرايی كه در زمانه حاضر در حال تخريب جهان است. مسلمانان علاقمندی تصميم به ارائه طرح معاهدات گرفتند كه از معاهدات پيامبر اكرم حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان ناشی می‌شود. اين طرح از همه مسلمانان، اعم از شيعه، سنی، عارف مسلك و همه مذاهب فقهی و گرايشات عرفانی و نيز تحصيل كرده‌ها و غير تحصيل‌كرده‌ها می‌خواهد كه نامشان را در تأييد بيانيه ذيل درج نمايند.

ما امضاء كنندگان زير خود از روح و كلمات معاهدات پيامبر اكرم حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان پيروی كرده و با علم به اين كه اينها در صورت اصالت از قدرت تشريعی برخوردار بوده و هيچ چيزي در شريعت نبوده، آنگونه كه به طور سنتی و درست تبيين شود، كه با آنها به مخالفت برخواسته باشد. به عنوان مظلومان وحشت و بی‌خدايی و اين كه روح سكولاريسم شبه نظامی و دين‌داری غلط امروزه در جهان فراگير شده است، ما به عنوان مسلمانان از رنج شما مسيحيان آگاهيم و از تأمل در محنت خود به رنج شما مسيحيان واقف هستيم. اميدواريم كه خداوند رحمان و رحيم در برابر رنج‌های انسانهای باتقوا و بی‌گناه اجر فراوان عنايت بفرمايد. اميد است كه خداوند ما را نيرومند گرداند، آنهم در جهت اطاعت كامل از خود كه بتوانيم از روح و كلمات معاهدات حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان در تعامل با آنان بهره‌مند گرديم.

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين

ما اين بيانيه و مؤيدات آن را به همراه نسخه‌هايی از معاهدات پيامبر اكرم حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان را برای رهبران مسيحی در خاورميانه، آفريقا و ديگر نقاط جهان فرستاده كه جوامع اكثر آنان امروزه در معرض تهاجم شديد از سوی مسلمانان افراط‌گرا می‌باشند. نظر به بمبارانها و قتل عام‌هايی كه در گذشته به نام اسلام صورت گرفت و نيز كارهای ناشايست ديگري كه خدای نكرده ممكن است در آينده صورت بگيرد، می‌توان گفت كه اگر زمانی بخواهد وجود داشته باشد كه مسلمانان حساب تروريسم افراطی اسلام نما را از اسلام در ذهن مردمان غير مسلمان ملت‌های غربی جدا كنند، آن زمان هم‌اكنون است. اسلام از دو قرن پيش به اين طرف دائماً با جهان غرب در تماس بوده است و متأسفانه اكنون اسلام اسلام هم از داخل و هم از خارج پيوسته در معرض تهاجم قرار دارد. اما چرا اكنون مسلمانان بايد توجه همگان را به رنج‌های مسيحيان معاصر جلب نمايند؟ يكی از دلايل اين است كه توجهی كه رنج‌ديدگان بزرگتر به ديگر رنج‌ديدگان می‌كنند خود عملی جوانمردانه و توانمندساز است. آناني كه چيزی به مردم عطا نمی‌كنند، مردم را از خود دور می‌سازند و آنانی كه با پيشنهاد كمك می‌آيند مردمان فراوانی را به سوی خود جلب می‌كنند. برای مسلمانان اكنون وقت آن است كه از صرف مخالفت ورزيدن و شعار دادن فراتر رفته و بر اين عبارت «همه ما كه تروريست نيستيم» كه با همه صداقتی كه در آن نهفته است، برای بيشتر غير مسلمانان از جنبه حصار محافظت از خود برخوردار است، تأكيد ورزند، خواه مورد قبول واقع بشود و يا نشود و موضع‌گيری شجاعانه و همگانی‌ای را در جهت حمايت از مسيحيان صلح‌طلبی كه اكنون از سوی برخی مسلمانان منحرف شده كه مورد آزار و اذيت هستند را اتخاذ نمايند. اين كار بايد به نام حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[، آنهم بر اساس اسنادي كه به الفاظ خود آن حضرت بدست آمده است انجام پذيرد.

اين پروژه، ان شاء‌الله دارای سه تأثير خوب خواهد بود كه به ترتيب اهميت عبارتند از: 1. از مسلمانان تصوير مناسبی در ذهن آنانی می‌سازد كه هنوز هم از عواطف انسانی برخوردار هستند، 2. زندگی برخی از انسانها را می‌تواند نجات دهد، و 3. از نظر خداوند متعال و بر اساس فرمانش كه از سوی پيامبرش حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ ابلاغ شده است،‌چنين كاري پسنديده می‌باشد. صلح و آرامش با احساسات صلح‌طلبانه و يا حضور يافتن در گردهم‌آيی‌های صلح‌آميز ايجاد نمی‌شود، بلكه با مواجهه و تقابل با برخوردها، آنهم به شرط فراتر نرفتن از ياد خداوند متعال، بدست می‌آيد. اين امر رويداد نادري است كه برتری استراتژيكی، درستكاری اخلاقی، و فرمان الهی با همديگر همگرايی پيدا كرده و مسير عمل مشخصی را نشان می‌دهند. اعتقاد داريم كه طرح عملياتی معاهدات چنين همگرايی‌ای را نشان می‌دهد. اگر مسلمان هستيد و تحت تأثير وجدان خود می‌باشيد، پس از مطالعه كردن معاهدات پيامبر اكرم حضرت محمد ]صلی الله عليه وآله وسلم[ با مسيحيان جهان، آنهم با امعان نظر به اين كه هيچ‌كس براي شما تصميم نگرفته و يا شما را به كاری وادار نمی‌كند و اين كه هيچ اجباری در دين نيست، نام خود را به امضاء‌كنندگان اين طرح عملياتی اضافه بفرماييد. نشاني:www.covenantsoftheprophet.org